دوازدهمین ماه زندگی طلا بانو

سلام و صد سلاااااااااام بر طلا بانو

خووووووب دختر نازم برات از اینجا مینویسم که شما ماشالههههه این ماه خیلی فهمیده تر شدی و خیلی از حرف های مارو درک میکنی یعنی میفهمی ما چی میگیم 

مثلا وقتی میگم نسیم جون شلوارتو بیار بین همه وسایلی هایی که رو زمینه شلوارتو میاری

میگم لالا کنیم خودت میری تو اتاق پیش رختخوابت میشینی

میگم جیش کردی بریم بشورمت خودت مثل یه نینی کاملا متشخص میری جلو در دستشویی وایمیستی

وقتی آب میخوای میری کنار در یخچال وایمیستی

وقتی شعر موش کوچولو رو برات میخونم سریع عروسک موشت رو بغل میگیری

میگم کنترل رو بیار تشخیص میدی که کنترل چیه زودی برای من میاریش

ماشاله وسایل هر کسی رو تشخیص میدی برای چه کسیه مثلا میریم مهمونی روسری یا مانتو من اگه زمین باشه میاری بهم میدی

عااشق کفشتی روزی چند بار کفشتو برات میپوشم تو خونه باهاشون راه میری میگی دبش یعنی کفش

عروسکاتو بغل میکنی یا میذاری روی پاهات یعنی دارن لالا میکنن نازشونم میکنی

خلاصه اینکه خیییییلی بزرگ و خانوم شدی حرف های ما رو درک میکنی

البته ناگفته نماند کهههههه گاهی خرابکاری هم میکنی مثلا سیم تلوزیون و ماهواره رو اییییینقدر کشیدی که خرابشون کردی

کنترل تلوزیونو که نگو

در کل عاااااشق باتری و سیم هستی مهندس کوچولوی من

این ماه یه مسافرت به اراک هم داشتیم

منم این ماه خیییییییلی درگیر کارهای تولدت   بودم زیاد نتونستم ازت عکس بگیرم ولی بجاش تو تولدت جبران میکنم

نسیم جون متفکر

باقی عکس ها در ادامه مطلب

نسیم ناناززززززز

نسیم جون مشغول بازی با طالبی

نسیم جون تو اراک